قلمــ ِ شیدا

شنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۰۰ ب.ظ

دیار یار


 جنوب ؛ و آنان که سالِ شان را به امید عیدی دگر، و سفری به سوی دیار یار سپری میکنند... 

 

و تو چه می دانی که غروب شلمچه یعنی چه ! غروبی که بغضی عظیم در خود دارد ، شلمچه بوی چادر خاکی مادر می دهد ... 


سرزمین ی که با ورودِ به آن ، دل ت می لرزد ؛ بی اختیار ، سنگ دل مباش ، به حال ش واگذار ...

و آرام و خسته ، از روزگار ، می نشینی ، رو بـ ضریح #ش ، آسمان را بیش از هر زمانی به زمین نزدیک می یابی

____


گریه امان ش را بریده بود ، پسر بود ، مغرور! تو را چه شده است مرد؟ قصه موسی و باران را برایم خواند ، کاروان ش را راه ندادند ، همه دعا کردند ؛ خوف آن داشت که بـ معصیت ش جواب ش کنند ، دل ش شکسته بود ، مثل همان بنده داستان ش ، در لحظه کاروان بر گشت ، ... و بیش ازین چه گویم که قلم را مجال یاری ش نباشد 


ـــــــ


و مگر نه این ست که شهدا خود دعوت می کنند ، تک تک آنانی که قدم می گذارند ؛ برایت سوال مباشد که چگونه ، بـ دنبال آن باش که شرمنده شان نشوی ، بدنبال آن باش تو چه کرده ای که راهت داده اند ؛ می یابی ، به عین می یابی ، همان لحظه ، همان ساعت ، از ذهن ت می گذرد ...


بنگر! این قوای محمد رسول لله ست که حاج احمد های بسیار در دل خود دارد ، در وقت مناسب و زمان مناسب ؛ 



چه می شود که آدمیـ  در انسوان جوانی ش به دل خاک پناه می آورد ، جایی که نه کسی می شناسدش و نه همراه ش همراه ی میکند ، با هر قیافه ای ... آخر همه را دست گرفته می یابی ... دریاست ؛ نسیم ش به همگان می وزد ، به نسیمــ ش اکتفا مکن ؛ بخواه!



 ... خرجِ محرم مان همین باشد ما را بس ست ... 


پ.ن: حال که آمده ای یک دعای خیر بنما ، دعای #تو کارها بکند


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۱/۲۸
سید حسین

مدادها (۶)

بغض
اشک
دلتنگی
خدا کنه بطلبن ... :(


اگه دعای دلشکسته خریدار داره دعاگو ییم .
پاسخ:
متشکرات
زبونم لال ! ولی الآن دیگه اسمش راهیانه گوره ! :دی
میبرن ملتو میکشن...
بعدشم ، شمال بهتره
و تو چه میدانی غروب خزرشهر یعنی چه ؟! :D
پاسخ:
موفق باشی
خیلی زیبا نوشتید...
اگر تونستید سفر بدونید، قدر ِ این تونستن تونو بدونید.
چون یک عده ای هم هستند که نمی تونن.
نه اینکه نخوان و یا اینکه تنبلی کنن؛ نه ؛
متاسفانه منع شدند! به دلایلی...
و شاید اصلا به قول خود ِ شما، شهدا نمی خوان شون...

امید این داریم که شاید یک روزی این منع، از سر راهمون برداشته شه!
ما به همین گلزار شهدای تهران، بسته شدیم. تازه اونهم قایمکی، و بدون اینکه کسی بفهمه میریم و سر میزنیم!
که به قول معروف، راهیان نور ما فقراست، بهشت زهرای تهران!
اینکه گفتین با خانواده، دقیقا نکته اش همین بود.
بنده های خدا خانواده هم می فرمایند که یا با خانواده تشریف می برید، یا اصلا تشریف نمی برید :دی
خدا خیرشون بده. حتما مصلحت اینجوره!
هرچی خدا بخواد :)
اون مساله هم که گفتم، رفتن به اونجارو قدر بدونین، فقط برای این بود که بگم خیلی ها هم هستن که میخوان،اما نمیشه!
اینی هم که گفتم شهدا نمیخوان مون، بعله! از جانب خودم عرض کردم.در ادامه ی عرایض شما که گفتین برای تک تک کسانی که میشه و میرن،دعوتنامه فرستاده میشه.
حالا اینکه چرا برای ما فرستاده نمیشه، احساسم اینه که شاید وظیفه مو در اون حدی که ازم انتظار میره، انجام ندادم!!
و الا عمیقا ایمان دارم که حتی مثل منی هم که نمیشه اونجا باشم، در همین جا و همین شهر شلوغ، باظاهر آلوده اش،و البته باطن حماسه ایش،
هم میشه دل پر باز کنه و به هوای دیگه ای بپره! فقط کافیه قدم اولو خودت برداری! باقیش با خودشونه! شده که میگم!
حتی برای یک آدم بدردنخوری مثل من.
چقدر نور بالا

التماس دعا
پاسخ:
و شما هم، هم
و تو چه می دانی که غروب شلمچه یعنی چه

قسمت تمنا شده ولی من نه.... ونمیدانم غروب شلمچه یعنی چه؟؟؟؟؟
پاسخ:
انشالله قسمت شما هم بشه

صَمت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی