این روزها همه را چیزی میشود؛ احساس میکنم طلب پدر گرامشان را از من نوعی طلب دارند! به عبارت فصیحش ینی اصن یه وعضی ، تو دانشگاه راه میری ، همه چپ چپ نگا میکنند ، منم که ریلکس ، زل میزنم تو چشش که از رو بره ...
در هر صورت آقا اگه طلبی دارین از بنده بگین که یه وخت به گردنمون نباشه ؛

سلامتی سندباد که بچه کرمونشاه نبود ، ولی همه دنیا رو با شلوار کُردی گشت ...
سلامتی "کمیل" که خیلی وقته ندیدمش ، ولی هنوز SMS هاش پا بر جاست
سلامتی اونی که جفت پا میرفت تو صورتـــــــِ عشوه های خرکی ...
سلامتی پنگوئن! که با نیمــ وجب قد مردونه راه ش رو میره ...
سلامتی اونی که شکلات های تلخــ ش هنوز زیر زبونمــونه
سلامتی "مجتبی" که مثه همیشه لبخندش پابرجاست!
سلامتی الکترونیکی ئی که آدما رو صفر و یک نمیبینه
سلامتی اونی که نه ژانر عشقی میاد نه ژانر غربتــــ
سلامتی مهندس مَمّــد، پراید ، شعر خونی شبونه
سلامتی اونی که نطق ش تف سر بالا نیست ...
سلامتی چای که نیکوتین ش آرام ش داره ..
سلامتی آواتار هایــِ پسرونۀ شُبهه دار
سلامتی hossein263!
پ.ن: پیشِ هم از عاطفه دم میزنند ؛ پشت سر اما واسه هم میزنند